به نقل از سپهرغرب، مدرس داستاننویسی حوزه هنری استان همدان تصریح کرد: به نظرم هرکسی باید بیش از آنکه نگران چگونه نوشتن باشد، نگران چه چیز نوشتن باشد؛ باید ببینیم حرفی برای گفتن داریم؟ این مسئله نیازمند مطالعه کتابهایی غیر از داستان و رمان است.
در کافه کتاب این هفته به سراغ سیدمیثم موسویان، مدرس داستاننویسی حوزه هنری همدان و نویسنده موفق کشور رفتیم تا هم راجع به اوضاع نوشتن و خواندن کتاب در همدان و هم راجع به فعالیتهایش از او بپرسیم.
امروزه فضای مجازی با تمام معایبی که دارد، اطلاعاتی هم داراست که ممکن بوده احساس دانای کل به ما دست دهد. این درحالی است که بزرگان تاریخ و دین همواره به خواندن کتاب و مطالعه توصیه میکنند، تا آنجا که رهبر معظم انقلاب صراحتاً بیان کردند که هیچچیز جای کتاب را نمیگیرد.
سیدمیثم موسویان که کارشناسی ارشد روانشناسی دارد، در درمانگاه شکریموحد همدان روانشناس است و دستی بر آتش نویسندگی هم دارد. موسویان که آخرین اثرش سال گذشته نامزد دریافت جایزه جلال شد، هنرمند برتر همدان در سال گذشته هم بود. او که مدرس کلاسهای داستاننویسی مقدماتی حوزه هنری همدان است، در مسابقات و جشنوارههای زیادی حائز رتبه شده؛ سیدمیثم موسویان بهدلیل علاقه فراوان به شخصیت «میثم تمار» نام خود را به میثم تغییر داده است. با او به گفتوگو نشستیم که متن آن را در ادامه میخوانید:
لطفاً خودتان را معرفی و پیرامون نویسندگی صحبت کنید.
سیدمیثم موسویان و متولد سال 62 در همدان هستم؛ حدود 15 سال است که داستاننویسی را بهصورت حرفهای دنبال میکنم.
چه شد که به سراغ ادبیات و نوشتن رفتید؟
از اول به داستان و رمان بسیار علاقه داشتم و حتی یادم میآید که برای امتحان جغرافیای پنجم دبستان، زیر کتاب درسیام کتاب ژولورن را گذاشته بودم و بهجای جغرافیا خواندن، آن را میخواندم. در دوران دانشگاه که یک سخنرانی از آقای خامنهای شنیدم و تأکید ایشان بر رمان و بهویژه رمان «جنگ و صلح» را دیدم، با استادم آقای محمدرضا فریدونی مشورت کردم؛ ایشان بنده را بسیار تشویق کرد که بنویسم و همین باعث شد نوشتن را بهصورت جدی آغاز کنم.
از زمان نوجوانی مینوشتید و یا ابتدا فقط مطالعه داشتید؟
از زمان نوجوانی شعر میگفتم، اما داستان نمینوشتم و فقط مطالعه میکردم؛ در دوران دانشگاه شروع به نوشتن کردم.
* در آثار خود کتاب شعر هم دارید؟
نه هیچکدام از شعرهایم را تابهحال چاپ نکردهام.
لطفاً آثار خود را معرفی کنید.
رمانهای «میوههای رسیده»، «سفیدی پر کلاغ» و «ما هم هستیم»؛ مجموعه داستان «بخارهای رنگی» نیز برای بزرگسالان است. رمان «اذان بیموقع» و مجموعه داستان «شهید خودم» برای نوجوانان نوشته شده، «من محمد بروجردی هستم» تاریخ شفاهی بزرگسال است.
از اثری که نامزد جایزه جلال آل احمد شد بگویید.
«تفنگمو زمین نذار»، مجموعه داستان دفاع مقدس بوده که توسط نشر جمکران به چاپ رسیده است.
گویا بیشتر کتابهایتان با لحن طنز نوشته شده است، این کتاب هم لحنی طنزآمیز دارد؟
بله، لحن طنز دارد؛ اما لزوماً داستان طنزآمیز نیست.
با توجه به اینکه شغل دیگری دارید، آیا به نویسندگی میتوان بهعنوان یک شغل نگاه کرد؟
واقعیت این است که در ایران نمیتوان برای نوشتن هویت درآمدی قائل شد، حتی خاطرهای در این زمینه دارم که مربوط میشود به حدود دو سال پیش که نامزد جایزه جلال آل احمد شدم. پیش یکی از نویسندگان بزرگ و مطرح کشور نشسته بودم که از داوران جشنواره به حساب میآمد و وقتی مجری از حضار پرسید که مهمترین مشکل نویسندگان چیست، او پاسخ داد: پول! واقعیت این است که حتی نویسندگان با سابقه 50 سال قلم زدن و آثار متعدد هم نمیتوانند به نویسندگی بهعنوان شغلی مستقل نگاه کنند.
با توجه به اینکه روانشناسی خواندهاید، در آثارتان به مفاهیم روانشناسی اشاره شده است؟
قطعاً تأثیرگذار است و نه بهصورت مستقیم و مشهود، اما غیر مستقیم اشارههایی به روانشناسی شده است.
نوشتن شما متأثر از چه سبک یا چه کسی است؟
ازنظر فکری همانطور که گفتم، خودم را بسیار به استاد محمدرضا فریدونی مدیون میدانم؛ اما تأثیرپذیریام با توجه به ژانر کتابها تغییر میکند و ازنظر پرداختن به دفاع مقدس و رویدادهای انقلاب اسلامی، بیش از همه متأثر از اتفاقات پیرامونم هستم.
اگر بخواهید به علاقهمندان داستاننویسی کتابی برای مطالعه معرفی کنید، آن کتاب چیست؟
من کلاً خواندن را به همه کسانی که دوست دارند، توصیه میکنم و برای خوب نوشتن باید مطالعه زیاد داشت. اگر بخواهم کتابی معرفی کنم، متأثر از مطالعههای اخیرم خواهد بود؛ اما واقعیتی که وجود دارد رمانهای معروف و محبوب جهان باید در فهرست مطالعه قرار بگیرد. کتابی به نام «سفینه الصادقین» زندگینامه آیتالله سیدحسین یعقوبی قائنی است که خودم بارها آن را خواندهام و خواندنش را هم توصیه میکنم.
چه توصیهای به کسانی که دوست دارند بنویسند، دارید؟
به نظرم هرکسی باید بیش از آنکه نگران چگونه نوشتن باشد، نگران چه چیز نوشتن باشد. باید ببینیم حرفی برای گفتن داریم؟ این مسئله نیازمند مطالعه کتابهایی غیر از داستان و رمان است. هر انسانی در ابتدا باید تکلیفش با خودش و جهان اطرافش مشخص شود تا بتواند طبق جهانبینیاش دست به نوشتن ببرد؛ البته داشتن دیدگاهی تمیز و شستهرفته میتواند از تجارب زندگی هر شخصی هم بهوجود بیاید.
اثری در دست چاپ دارید؟
داستانی عرفانی با نام «چهارپر» براساس یک شعر مولوی که داستان چهار پرنده بوده و نماد چهار صفت انسانی است و باید سر بریده شوند که بهزودی چاپ خواهد شد. احتمالاً در نمایشگاه کتاب سال آینده هم کتابی با عنوان «بینام پدر» داشته باشم که رمانی تاریخی به حساب میآید.
اوضاع کتاب، کتابخوانی و انتشارات استان همدان را چگونه میبینید؟
همدان با وجود داشتن نویسندگان قدرتمند و شناختهشدهای همچون آقای حسام، خانم ضرابیزاده، آقای آقامحمدی، آقای فرجی و خانم سماوات، یکی از موفقترین استانها در پرورش داستاننویسان و شعرا در طیفهای گوناگون است؛ درحالی که حرف زیادی برای گفتن در این حوزه دارد، در آیندهای نهچندان دور میتواند حرف جدیتری برای گفتن داشته باشد. همانطور که مکتب شیراز و جنوب در داستان وجود دارد، استان همدان هم میتواند شیوه خاص و منحصر خود را در کشور دنبال کند؛ اما در حوزه نشر بسیار ضعیف هستیم و نشری نداریم که توزیع خوبی در سطح کشوری داشته باشد. در حوزه تئوری قوی هستیم و دورههای خوبی در استان برای پرورش نویسندگان برگزار میشود، اما در حوزه عملی نتوانستهایم حتی برنامهریزی خوبی برای فرهنگ و رفاقت مردم استان با کتاب داشته باشیم. مردم استان همدان مشاهیر و بزرگان انسان خود را بهخوبی نمیشناسند، درحالی که صداوسیما میتواند در این حوزه بسیار مؤثر باشد.
نمایشگاه کتابی که اخیراً برگزار شد را چگونه دیدید؟
چون نتوانستم حضور پیدا کنم، نمیتوانم نظری بدهم.
با وجود زیرساختهای نهچندان مطلوب استان برای فرهنگ و بهویژه کتاب، حوزه هنری برای کمک به فرهنگ نویسندگی و کتابخوانی چه کرده است؟
حوزه هنری استان همدان گامهای بزرگی در این زمینه برداشته است، برای مثال چند روز اخیر کتابی دیدم که نخستین رمان ایران را نوشته و به چاپ رسانده است و احتمالاً در تاریخ ادبیات ایران ماندگار خواهد شد. همچنین در تاریخ شفاهی اتفاقات خوبی افتاده است؛ کلاسهای داستاننویسی خوبی در سه بخش داستان مقدماتی، داستان حرفهای و رمان هم توسط حوزه هنری برگزار شده و در فضای مجازی اطلاعرسانی میشود.
مصاحبه ما با آقای موسویان تمام شد، اگرچه سؤالهای زیادی در ذهنمان باقی ماند؛ اما مشتاق شدیم کلاسهای نویسندگی حوزه هنری را به تمام علاقهمندان به نوشتن معرفی کنیم، اگرچه معتقدیم اطلاعرسانی خوبی در این زمینه صورت نمیگیرد و حتی این انتقاد را به گوش آقای موسویان هم رساندیم. نویسندگی هنری است که میتوان آن را با تمرین و ممارست پرورش داد و شاید کلاسهای نویسندگی حوزه هنری فرصت خوبی برای پرورش این هنر باشد.
به نظر میرسد با اینکه نیاز است کتابخوانی بیشازپیش مورد توجه مدیران استانی قرار گیرد، باید همه ما به مسئله کتابخوانی نه ظاهراً که باطناً ورود پیدا کنیم. با اینکه قیمت کتاب بهدلیل قیمت بالای کاغذ تا حد زیادی افزایش یافته است و این مسئله به اندازه کافی میتواند باعث کاهش کتابخوانی در سطح کشور شود، اما همه ما باید بپذیریم مبلغی که برای کتاب خواندن پرداخت میکنیم، بسیار کمتر از آن هزینهای است که باید در آینده بهدلیل کتاب نخواندن بپردازیم. درست است که مسئولان فرهنگی آنگونه که شایسته است، در این زمینه کار نکردهاند و کارهایی مانند مسابقه کتابخوانی و مینیبوس سیار کتابخوانی نمیتواند خلأها و حفرههای فرهنگی را پُر کند، اما مردم باید بازهم خودشان در صحنه ورود پیدا کرده و این مشکلات را نه بهصورت کوتاهمدت و مُسکنی که از پایه حل کنند که به قول بزرگی ملتی که کتاب نمیخواند، باید تمام تاریخ را تجربه کند.