حاشیه‌نگاری شب‌های روایت (مجلس اول)

وقت روایت ما

وقت روایت ما
خاطره خوش حدود 10،15 سال پیش از شب خاطره اهرمی بود که ما را تشویق می کرد تا دوباره شب خاطره را زنده کنیم اما نگاه به شرایط دور و برمان لزوم بازنگری جدی و اجرایی شیوه های جدید و پاسخگوئی به مسائل جدید را نیز به ما یادآوری میکرد.
چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۸
کد خبر :  ۱۵۹۲۱۱

یک

همه‌چیز از یک ایده شروع شد: «چطور می‌شود روایتی هنری و حساب‌شده از دستاوردهای انقلاب ارائه کرد؟» برگشتیم به عقب، دیدیم رهبر فرزانه‌ی انقلاب در دیدار پرستاران و خانواده‌ی شهدای سلامت بر اهمیت روایت حقایق انقلاب تأکید کرده‌اند: «بنده همیشه می‌گویم: شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند؛ شما اگر حادثه‌ی دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند، هر جور دلش می‌خواهد؛ توجیه می‌کند، دروغ می‌گوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کند. شما اگر حادثه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی را روایت نکنید -که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت می‌کند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایت‌های دروغ.»

به سوابق رجوع کردیم، چه آن برنامه‌هایی که قبلاً در استان اجرا شده بود و چه آن‌ها که در کشور به موفقیت‌هایی رسیده بودند. بعد از جمع‌آوری تجارب و گفت‌وگو با متولیان آن، شروع کردیم به دعوت از شخصیت‌های استانی. کم‌کم شورای همفکری و مشورت شکل گرفت. بیش از 11 جلسه با حضور تقریبا 10 نفر برگزار شد و در نهایت ساختار «شب‌های روایت» خودش را نمایان کرد. دنبال این بودیم که بفهمیم یک روایت درست، چه محتوا و قالبی نیاز دارد.

 

هرچه به تاریخ برپایی برنامه نزدیک می‌شدیم، شور و حال‌مان بیشتر می‌شد. بارها ساختیم و به هم زدیم تا رسیدم به ساختاری که بیشترین شباهت را به آن‌چه در ذهن‌مان بود، داشت: برنامه‌های روایی در قالبی نو با حضور هنرهای دیگر.

 طراحی دکور را آقای سرمدی به عهده گرفت.

شعر سرود را خانم مریم برزگر نوشت و گروه نورالمهدی به سرپرستی آقای سجاد امیدی‌خواه، اجرا و ضبط کرد.

در زمانی کوتاه آقای روح‌الله صالحی نمایشنامه‌ای متناسب به موضوع برنامه نوشت و با گروهش پای اجرای آن ایستاد. به دور و بر که نگاه کردیم دیدیم تنها نیستیم و آدم‌های زیادی گوشه‌ای از کار را گرفته‌اند. تیزر برنامه را آقای حمید صیرفی‌افخم بدون چشمداشت ساخت.

همه آماده شده بودیم برای آخرین تمرین‌ها که یک روز قبل از برنامه مشکلی برای راوی پیش آمد! راوی یعنی اساس «شب‌های روایت»، بدون او همه‌چیز از موضوعیت می‌افتد. برنامه رو به تعطیلی می‌رفت که یکی از جمع  گفت: « نگران نباشید، من درستش می‌کنم.» و شد. در زمانی کوتاه متنی برای برنامه تهیه کرد و خودش شد راوی.

دو

در دعوت‌نامه آمده بود: «شب‌های روایت (مجلس اول)/ روایت هنری گوشه‌ای از خدمات انقلاب اسلامی به شعائر اهل بیت(ع)/ قرار ما: پنج‌شنبه، دهم شهریورماه 1401/ سینما فلسطین/ ساعت 21 الی 22:30»

قبل از ساعت 9 شب لابی سینما شلوغ بود. حلقه‌ خانواده‌هایی که منتظر ایستاده بودند تا زمانش برسد و از پله‌های مارپیچ سینما بالا بروند و روی صندلی‌های خود بنشیند تا ناظر روایت گوشه ای از خدمات انقلاب اسلامی به شعائر اهل بیت باشند. بچه‌های کوچک پی بازی بودند و از این‌که دوستان تازه‌ای پیدا کرده بودند خوشحال. همه منتظر بودند ببینند قرار است شاهد چه روایتی باشند؟ روایت هنری حوزه هنری انقلاب اسلامی استان همدان از دستاوردهای کشور چه می‌تواند باشد؟ صدای آخرین هماهنگی‌ها و تمرین‌ها به شکلی محو به گوش می‌رسید.

 

نکته ای که جالب بود و در نگاه اول به چشم می آمد این بود که شرکنندگان از طیف های مختلف و سن های متفاوت بودند، از روحانیونی که با خانواده آمده بودند تا کسانی که خیلی هم ظاهر شرعی کاملی نداشتند، از پیرمردهای پا به سن گذاشته تا بچه های بغلی در بین تماشاگران بودند

درها باز شد... روی صحنه که با نورهای موضعی روشن شده بود، پنج تصویر عمودی از پنج مقطع مهم از تاریخ معاصر قرار داشت: کشف حجاب، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دفاع از حرم. گوشه‌ی صحنه سماوری قرار داشت. هشت نوجوان روی یک فرش دور قاری قرآن را حلقه زده بودند. قاری آیاتی از قرآن تلاوت کرد، راوی که بین بچه‌ها نشسته بود ترجمه‌ی فارسی آن را قرائت کرد و رو به همان بچه‌ها و البته باقی مخاطبان ایستاد و با نظر به قصه ای که در مورد آیه قرائت شده داشت روایت را آغاز کرد، روایتی از دوره‌ی رضاخانی و محدودیت‌های روضه‌خوانی، کشف حجاب و تخریب بقیع تا

روایت آدم‌هایی بود که برای برپایی یک روضه برای سیدالشهدا(ع) باید به صندوق‌خانه‌ها پناه می‌برند اینکه انواع و اقسام شکنجه ها و تحقیر ها را تحمل می کردند یا به بیابان میرفتند و آنجا روضه می گرفتند اما با همه این تحمل رنج ها و این حجم غیرت دینی در مقابل حوادثی که پیش می آمد مانند تخریب بقیع و یا حادثه گوهر شاد امکان هیچ عکس العملی را نداشتند. انسان ایرانی که در هر جنگی به‌ناچار بخشی از خاک کشورش را به دست متجاوز داده، حالا وجبی از خاک را به عراق و حامیانش نداد. او که در زمان تخریب بقیع کاری از دستش برنمی‌آمد، با سری برافراشته به دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) در سوریه پرداخت. انسان ایرانی دیگر ناتوان نیست، بلکه صاحب نقش در منطقه و جهان است.

روایت که به اینجا می رسید گروه سرودکار خودش را آغاز می کرد و ادامه روایت را بر عهده می گرفت، متناسب با انقلاب اسلامی توسط همان بچه‌هایی که پای صحبت‌های راوی نشسته بودند بر می خواستند وروایت گذر از دوران دست بستگی و خفقان را به دوران شکوفاییو توانایی بعد از انقلاب را روایت می کردند.

شعر خانم برزگر با کلید واژه هایی درست و بجا و آهنگ سازی حساب شده ای که از فضای غم و اندوه مخاطب را به فضای توانمدی و نشاط می برد با اجرای بی نقص گروه سرود نورالمهدی که مدیون هدایت آقای سجاد امیدخواه بود؛ روایت را وارد دوران بعد از پیروزی انقلاب نمود

 

سرود که تمام شد؛ راوی دوباره ادامه روایت گروه سرود را به عهده گرفت از فضای جلسات بعد از انقلاب و ایجاد امکان عکس العمل نشان دادن به حوادثی چون جنگ تحمیلی، مبارزه با ظلم رژیم اشغالگر قدس و حتی صرب هادر بوسنی قصه هایی گفت. او داشت روایت باز شدن دست حسینسان و قراردادن ابزار های قدرت از طریق انقلاب اسلامی در اختیار مردم غیور ایران اسلامی را در قالب فضه هائی ملموس و بومی بیان می کرد و روایت را به آنجا رساند که هیات ها بعد از انقلاب دیگر در مقابل حوادث از فتنه های داخلی 78و 88 تا قتنه ها و جنگ های خارجی چون جنگ33 روزه و 11 روزه نقش ایفا کردند.

 

اینجا راوی میگروفن را زمین گذاشت و چند نفری روی صحنه آمدند و ادامه روایت را به صورت تئاتر پی گرفتند، قصه نمایش، قصه رسیدن خبر جمله داعش به آرامگاه حجر بن عدی و جنایات آنها و قصدشان برای تکرار آن حادثه در دمشق و عتبات و ایران به اعضای یا هیات حسینی بود و البته واکنش آنها. این نمایش به همت آقای صالحی که زحمت نوشتن متن و کارگردانی آن را کشیده بود و اعضای تیمش که با تمام مشکلات؛ نمایش را به صحنه بردند اجرا شده.

 

کار گروه تئاتر که تمام می شود و نقش خودشان را از روایت ایفا می کنند برای بار آخر راوی به صحنه اضافه می شود. روایت حماسه دفاع از حرم را با تمرکز بر قدرت هایی که انقلاب اسلامی ایجاد کرده است از قدرت دیپلماسی، قدرت نیروی انسانی و فرماندهی، قدرت لجستیک و حضور در صحنه تا قدرت فناوری های گوناگون بیان می کند و پایان روایت به دست علمدار انقلاب سپرده می شود تا دست قدرت جمهوری اسلامی و حسینیان زمان را اینگونه بیان کنند که:

برنامه که تمام شد، شور و هیجان در چهره‌ها دیده می‌شد. خیلی‌ها ذوق‌زده درباره روایت‌ها با هم صحبت می‌کردند و پیشنهادهای خود را برای برنامه‌های بعد مطرح می‌کردند. بچه‌ها سرزنده از بین آدم‌ها راه باز می‌کردند تا خود را صحنه برساندند و همه‌چیز را از نزدیک ببینند. عده‌ای هم سراغ راوی و عوامل اجرایی می‌رفتند و خدا قوت می‌گفتند. روایت همه را به هم نزدیک کرده بود.

 سه

بازتاب برنامه از حین اجرا شروع شد و تا چند روز بعد از آن همه ادامه داشت. عکس‌ها و پوستر برنامه به‌سرعت در فضای مجازی منتشر شد. هر کس می‌خواست نظر خود را به اشتراک بگذارد.

«شب‌های روایت» تازه آغاز شده است... .

 

 

 

 

ارسال نظر