شعر حاج قاسم سلیمانی

شعر حاج قاسم سلیمانی
در خصوص شهادت حاج قاسم سلیمانی
شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۱
کد خبر :  ۱۵۴۶۸۳

شاعر: شکوفه رضایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هر صبح اسیرانه نگاه تو به در بود

سرگشتگی بال و پر از شوق سفر بود

 

در سجده خود ابر شدی بحر شد این بیت

آغوش خدا باز به آغوش خزر بود

 

در این همه حاجت تو چه می خواستی از او

صد صبر در آن کوه بریزد -که پدر بود-

 

گفتیم:« در این شهر شبیه تو مگر هست!؟»

باران دو چشمان تو صد آیه ی تر بود

 

شد نوبت پرواز و سری رفت بیفتد

بر شانه خونین ملائک چه مگر بود؟

 

برکه ست کویر است بهشت است بگو چیست؟

دشتی که سراپا همه از قرص قمر بود

 

آن صبح که پرهای تو در پیکر تابوت...

تصویر تو انگار فقط بال سفر بود

 

 

ارسال نظر