مؤلف در فصل نخست به تاریخچه قهوه خانه و جایگاه آن در عصر صفوی میپردازد. مشروح تاریخچه قهوهخانه در همدان در فصل دوم آمده است. قهوه چیان و کارکنان آن را می توان در فصل سوم دنبال کرد. خواننده میتواند ملزومات و تزیینات قهوهخانه را در فصل چهارم مطالعه کند. مشروح اصناف قهوهخانهای ازجمله نقاشان، نقالان، شمایلگردانان و معرکه گیران و پهلوانان در فصل پنجم آمده است. کارکردهای ادبی و اجتماعی قهوه خانه ها را می توان در فصل ششم دنبال کرد. اگر خواننده ای مشتاق دانستن آمار قهوه خانه ها و قهوه خانهداران همدانی است، باید آن را در فصل هفتم جستجو کند. بخش پیوست ها، شامل اسناد و عکس هایی است که یکی از جالب ترین قسمتهای کتاب است.
همانطور که در سرآغاز پیشگفتار آمده است مولف از کودکی همراه با عمویش به قهوه خانه می رفته و در جوانی نیز قهوه خانه پاتوق او بوده است و به اقتضای شغل و علایق فرهنگی اش با این مکان آشنایی کامل دارد. از این رو دست به نگارش کتابی در خور توجه و ارزنده زده است. نثر کتاب شیواست و مولف از منابع متعددی در نگارش اثرش استفاده کرده است. نخستین کتاب در این موضوع با عنوان «قهوه خانه های ایران» به قلم دکتر «علی بلوکباشی» در سال ۱۳۷۵ به زیور طبع آراسته شد که مولف از آن در نگارش کتاب خود با رعایت اصل امانت، بهره های فراوان برده است.
در جامعه سنتی ما هر نهادی که بنیاد می گرفت، با نظام اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه همخوانی داشت.(ص۲۳) قهوه خانه یکی از این نهادهای اجتماعی دیرین است که گویا در تداوم خرابات های کهن، میخانه یا میکده در ادبیات فارسی ما از آن یاد شده است.(ص۲۲) در عصر صفویه با ثبات در حکومت، در کشور امنیت برپا شد. دولت های عثمانی و صفوی در طول حیات خود، با یکدیگر روابط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داشتند. یکی از این مبادلات فرهنگی قهوه خانه بود که با همه ملزوماتش از عثمانی در زمان شاه تهماسب به ایران آمد و از اینجا به کشورهای عربی رفت.(ص۳۵) صفویان با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی، نیاز به تبلیغ آن داشتند و نقالان و مسئله گویان برای رسوخ عقاید شیعی در بین عوام، بهترین افراد به شمار می آمدند. آنها مسائل مذهبی را به زبان ساده و همچنین داستان هایی از زندگی حضرت علی (ع) را برای مردم می گفتند. قهوهخانه مرکز اجتماع و پخش اخبار و رسوخ افکار اجتماعی در توده های روستانشین و حتی شهری بود. (ص۳۶) قهوه خانه بعدها هم محل اجتماع اصناف مختلف و هم مرکزی برای کاریابی و پاتوق قومی و مکانی برای نقالی و داستانسرایی بوده است.(ص۲۳)
جالب است که قهوه خانه در کشورهای عربی، غیر از حصیر و قلیان و قهوه نیست. اما در ایران قهوه خانه یک پاتوق است که معماری آن هویت دارد و فضایی برای ارتباطات انسانی است.(ص۴۰) قهوه خانه در عصر صفویه پاتوق شعرا، ادیبان، نویسندگان، سخنوران، نقالان، نوازندگان و نقاشان و حتی در زمان مشروطه مکانی برای تبادل اخبار و بحثهای سیاسی بوده است. بعدها پیشه وران و اصناف مختلف و نامه نویسان و شکایت نویسان و حتی شرخرها و بیشتر مشاغلی که مردم بدانها نیاز داشتند، در قهوه خانه گرد هم می آیند.(ص۴۳)
نویسنده محترم جزییات بسیاری را در مورد قهوهخانه ها، بازی ها، نقاشی قهوه خانه ای و نقالی و فهرست بالابلندی از قهوه خانه ها و قهوه خانه داران همدان را در کتابش آورده که آن را خواندنی و جذاب کرده است.
«فاطمه ذکاوتی قراگزلو»