«ورزش» و «انشا» مرا به دنیای نویسندگی برد/ دنیای کودکان برایم آرامبخش است

«ورزش» و «انشا» مرا به دنیای نویسندگی برد/ دنیای کودکان برایم آرامبخش است
ژیلا طاهری نویسنده داستان‌های کودکانه در همدان ضمن تأکید بر لزوم حمایت مسوولان از نویسندگان می‌گوید: ورزش و نوشتن کار اصلی من است و این دو مورد شخصیتم را می‌سازند، با بچه‌ها احساس خوبی دارم چون احساس می‌کنم دنیا با بچه‌ها خیلی دنیای قشنگ‌تری است.
شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۵
کد خبر :  ۱۳۵۲۰۴

 

از درس انشا و ورزش به نویسندگی رسیده و اکنون کتاب چهارجلدی داستان‌های آموزشی ورزشی را در دست چاپ دارد، علاقه به دنیای کودکان او را از نوشتن برای بزرگسالان دور کرده و سال‌هاست در این راه قلم می‌زند.

این نویسنده پرتلاش ژیلا طاهری نویسنده داستان‌های کودکانه است که گفت‌وگوی او را در زیر می‌خوانید.

لطفا ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.

ژیلا طاهری هستم ۴۰ سال سن دارم و حدود ۱۰ سال است نوشتن را کار و مشغله خودم قرار دادم.

شروع کار نوشتن شما از کجا بود؟

طاهری: کار نویسندگی‌ام از کلاس درس انشا در مقطع تحصیلی اول راهنمایی آغاز شد کلاس ورزش و انشا همیشه برای من دوست داشتنی بود و بهترین ساعت‌ های درسی ‌ام بود. به قدری علاقمند بودم و خوب می ‌نوشتم که در مسابقات مدرسه همیشه رتبه می ‌آوردم.

نویسنده کودک هستم و برای کودکان می ‌نویسم اما اوایل کار حوزه هنری استان می‌رفتم و آنجا دوره‌های داستان نویسی را با نمره ۲۰ گذراندم.

شروع کارم با مجلات بود و داستان‌های کودک می‌نوشتم اما مدتی است که به غیر از داستان، کارهای آموزشی هم می‌نویسم.

رشته‌ دانشگاهی‌ام، ارشد تربیت بدنی است بنابراین تلفیق علاقه من به انشا و ورزش این شد که اکنون داستان‌های ورزشی و آموزشی می‌نویسم.

از دوران کودکی علاقمند به کتاب و داستان بودید یا به یکباره ایجاد شد؟

طاهری: پدر خدابیامرزم کتابخوان و بسیار اهل قصه و شاعری بود به طوری که هرشب با تمام فعالیت‌ هایی که داشت برای ما از افسانه‌ها و قصه‌ها می‌ گفت گاهی از خودش برای ما قصه درست می‌کرد و می‌ گفت و ما بعدها متوجه می‌شدیم که قصه‌ها ساختگی بود، شعر هم می‌ گفت به طوری که حافظ و سعدی را حفظ بود.

چرا تصمیم گرفتید که برای کودکان بنویسید؟

طاهری: راستش خیلی بچه‌ها را دوست دارم اما آن موقع که کلاس داستان ‌نویسی می‌رفتم برای بزرگسالان می ‌نوشتم که خیلی هم خوب پیش می ‌رفت.

یک روز دفتر را بستم و گفتم برای بزرگترها نمی‌نویسم زیرا در دنیای بزرگترها که می‌رفتم باید خودم هم در آن دنیا بودم و دنیای بزرگترها چیزی نبود که به من آرامش بدهد، جذابیت داشته باشد و لبخند را برایم بیاورد.

چون معلم بودم و با بچه ‌های ابتدایی هم کار می‌ کردم با آنها احساس خوبی داشته و دارم و دنیا با بچه‌ ها خیلی دنیای قشنگ‌ تری است بنابراین شروع به نوشتن برای بچه ‌ها کردم.

از کارهای داستانی خود بفرمایید؟

طاهری: همه کارهایم داستان است و با مجلات سنجاقک، پوپک، روزهای زندگی و دوست ارغوان کار کرده‌ام.

پنج جلد کتاب در دست چاپ دارم که چهار مورد داستان‌های آموزشی و ورزشی است که ۱۲ رشته ورزشی به صورت آموزشی داستانی برای بچه‌ها گفته شده است.

یک جلد کتاب هم در دست تصویرگری است که حوزه هنری آن را منتشر می‌کند که سال آینده چاپ می‌شود، همچنین حدود ۱۰۰ داستان دارم که در مجلات کار شده است.

اولین داستانی که گفتید چه بود؟

طاهری:(می‌خندد)؛ اولین داستانم «الاغ دل صورتی» بود. الاغ دل صورتی الاغی بود که به صورت مادرزادی یک حلقه صورتی دور کمرش وجود داشت و حیوانات جنگل همه مسخره‌اش می‌کردند که تو پسری چرا حلقه صورتی دور کمر داری و....

در این داستان شعر کوچکی هم در بین داستان گفته شده که برای بچه‌ها جذابیت دارد، این داستان آموزش اعتماد به نفس به بچه‌ها را دارد تا آنها یاد بگیرند هر آنچه هستند را قبول داشته باشند و آنطور که دوست دارند، زندگی کنند.

از دوران نویسندگی خود خاطر‌ه‌ خاصی دارید؟

طاهری: بله، در سفری که به مریوان داشتم مجله‌ای به دستم رسید که داستان من با عنوان «گاوصندوق» که بیشتر تخیلی فانتزی بود، در آن منتشر شده بود از دیدن داستانم در آن مجله و شهر دیگر خیلی خوشحال شدم و خاطره خوبی بود.

در مراحل کار نویسندگی خود استاد هم داشتید؟

بله؛ و دقیقا وجود یک استاد لازم است و من هم به شاگردانم توصیه می‌کنم حتما در کارهای خود از اساتید بهره‌ مند شوند.

حوزه هنری همدان با هزینه کم اساتید خوبی دارد که با افراد در روش‌های مختلف کار می‌کنند و وقت می‌گذارند.

حدود پنج سالی است که کارگاه آفرینش‌های ادبی در حوزه هنری راه‌اندازی شده و من هم همراه سایر همکارانم که نویسنده کودک هستند، در آن حضور دارم و اکنون جمع ما تبدیل به جمع صمیمی و دوستانه شده است.

کارگاه ما در مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری ماهانه یکبار برگزار می‌شد که در این کارگاه کارهای یکدیگر را می‌خواندیم و نقد می‌کردیم. همچنین کتاب‌های جدیدی هم که مطالعه داشتیم آنجا نقد می‌کردیم و به نوعی تبادل اطلاعات داشتیم.

اما در مدت شیوع کرونا کلاس‌های ما در پارک برگزار می‌شد که آن هم با محدودیت‌های جدید و سردی هوا برگزار نمی‌ شود اما امیدواریم شرایط به زودی عادی شود.

اوایل کار نمی‌دانستم کلاس ‌های داستان ‌نویسی کجاست اما وقتی کتاب می ‌خواندم خیلی چیزها دستم می ‌آمد و خود خواندن یک آموزش برای نویسندگان است.

باید این کلاس‌ها باشد چون تکنیک‌ها را یاد می ‌دهد اما خود نویسنده هم باید جوهره نوشتن داشته باشد که استعداد مهم است.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

طاهری: ورزش و نوشتن کار اصلی من است و این دو مورد، شخصیتم را می ‌سازند.

در زمینه ورزشی چگونه فعالیت داشته و دارید؟

طاهری: مربی‌گری در رشته آمادگی جسمانی دارم اما والیبال و ژیمناستیک نیز کار کردم؛ حدود ۲۷ سال پیش عضو تیم ژیمناستیک بودم و از حدود ۱۰ سال پیش هم در تیم والیبال بودم، ۲۰ سال است که ازدواج کرده‌ام اما ارتباط خودم را با دنیای ورزش قطع نکردم.

چرا نوشتن داستان‌ های ورزشی را انتخاب کردید؟

طاهری: خودم قبلا معلم ورزش بودم و با بچه‌ها ورزش هم کار کردم بنابراین تا جایی که اطلاع دارم در ورزش، معلم ورزش عملی کار می‌کند و می‌گذرد و دانش‌آموز چیزی به عنوان کتاب ورزش ندارد.

در همین راستا من ۱۲ رشته قدیمی و جدید ورزشی را به صورت طنز و آموزشی در چهار جلد کتاب جا دادم که اداره تربیت بدنی استان نیز قرار است بعد از چاپ آنها همکاری کند و اینها را به دست محصلان برساند که امیدواریم محقق شود.

چند فرزند دارید و آنها چقدر به نویسندگی و کتاب علاقمند هستند؟

طاهری: دو فرزند دارم پسرم دانشجو و دخترم کلاس هفتم است. پسرم شعرهای خوبی می‌گوید و می‌نویسد و قلم خوبی هم دارد.

تاکنون بارها اصرار کردم به جمع‌ های ادبی بیاید اما قبول نمی ‌کند و می‌گوید فقط برای دل خودم می ‌نویسم؛ دخترم هم کتاب‌های رمان زیاد می ‌خواند، اما متاسفانه رمان‌های خارجی را دوست دارد در حالی که من تمایل دارم با نویسندگان ایرانی آشنا شود.

اما این را هم باید گفت که در کتاب فروشی‌ها کارهای ترجمه زیاد است وهمین موجب شده تا بچه‌ ها کتاب ‌های ترجمه شده فلان نویسنده خارجی را خیلی بیشتر از کتاب ‌های نویسندگان مطرح داخلی بشناسند.

از دیدگاه شما مسئولان چه حمایت‌هایی از نویسندگان دارند؟

طاهری: متاسفانه مسئولی که دلسوز باشد و بخواهد کاری در حوزه فرهنگی انجام دهد کم داریم، اغلب خیلی ضعیف کار می‌کنند اما در حوزه هنری افرادی هستند که زحمات زیادی در حوزه نشر متحمل می‌شوند.

چند وقت پیش شهرداری همدان از من و تعدادی از همکارانم دعوت به همکاری کرد که خیلی خوشحال شدیم از اینکه ما را کنار هم جمع می‌کند؛ در این کار قرار بود نشریه‌ای ویژه بچه‌ها به صورت هفته نامه منتشر کنیم بر همین اساس ما شروع به نوشتن کردیم و کار هم خوب پیش می‌رفت، اما یکی دو ماه که کار کردیم گفتند بودجه نیست.

این نشریه می‌توانست به صورت ماهانه یا هفتگی چاپ شود و با هزینه کم در اختیار بچه ها قرار گیرد اما چنین نشد؛ متاسفانه نمی دانم بودجه کجاست؟ به نظر من ابتدا باید بودجه در قسمت فرهنگی و در اختیار بچه‌ ها قرار گیرد در حالی که بچه ‌ها و مسائل فرهنگی در اولویت آخر هستند.

نویسندگان و شاعران ما با عشق و قلب خود می ‌نویسند و هر کاری می‌کنند با زحمات خودشان است، به طور مثال افرادی مثل آقای باباجانی با عشق کار می‌ کنند و نویسندگان را کنار هم جمع می‌ کنند، داستان‌ های آنها را می‌خوانند و نقد می‌کنند که در مجموع برای بچه ‌های ایران تلاش می‌کند.

به نظر شما باید برای بهتر شدن حال شعر و ادب چکار کرد؟

طاهری: در ابتدا باید کسی که در راس امور است، فردی فرهنگی باشد، آگاهی از شعر و ادب داشته باشد و دنیای نویسندگی را بشناسد زیرا وقتی آگاهی داشته باشد، ۱۰۰ درصد برای آن وقت می‌گذارد و برنامه‌ریزی می‌کند.

مجلاتی با عنوان «رشد» در مدارس داریم که بنده با مدیر مدرسه‌ای که در آن بودم صحبت کردم با اخذ هزینه کم و در تنقلات دانش‌آموزان این مجلات را تهیه و در اختیار آنها بگذاریم تا با مطالعه این مجلات سطح علمی و آگاهی خود را بالا ببرند اما برخی خانواده‌ها مخالف بودند.

آینده نویسندگی و داستان نویسی را چگونه می‌بینید؟

طاهری: به نظرم در گذشته وضعیت بهتر بود، یعنی در جمعی که نویسندگان و شاعران هستند حرف اول و آخر را بودجه‌ای که به موسسات داده می‌شود، می‌زند.

این اواخر می‌گویند اوضاع به خاطر بالا رفتن دلار و گرانی کاغذ خراب است و چاپ کتاب خیلی هزینه ‌بر است.

کدام داستانتان را بیشتر دوست دارید؟

طاهری: این را خیلی از من می‌پرسند اما این سوال مثل این است که بپرسید کدام فرزند خود را دوست دارید؛ من با همه داستان‌هایم زندگی می‌کنم چون لحظه‌ای که می‌ نویسی از وجود خود مایه می‌گذاری، پس همه آنها را دوست دارم.

اما یکسری داستان‌ها در هفته ‌نامه ‌ای با عنوان مجموعه داستان‌های «آنادانا» که خواهر برادر دوقلو بودند، چاپ شده است که وقتی این داستان را می‌نوشتم واقعا خودم را یک شخصیت پنج ساله می ‌دانستم به طوری که حتی در طی روز از دیالوگ آن داستان استفاده می‌کردم و فکر می‌کنم همه نویسنده‌ها اینگونه باشند.

سخن پایانی اگر هست؛ بفرمایید.

طاهری: تشکر می‌کنم از خانواده ‌هایی که علاقمند و پیگر هستند و برای آینده بچه‌ها تلاش می‌کنند زیرا اینها برای آرامش و آینده ایران زحمت می‌کشند.

با تشکر از خبرگزاری  محترم فارس در استان همدان و سرکار خانم حسینی

ارسال نظر